طراحی لباس کودک برگرفته از نقاشی کودکان
بخش چهارم: نظریه رنگآمیزی و خطگذاری کودکان
ارتباط انسان و رنگ:
ارتباط انسان با رنگ به دو دسته تقسیم میشود:
تاثیرپذیری و دریافت هرچیز از سوی رنگ به انسان.
انتخاب رنگ از سوی انسان برای هرچیز و به هر دلیل.
در تحقیقات پژوهشگران، دادههای بسیاری حاصل از آزمایشهای مختلف بر روی انسانها برای تاثیر رنگ و روانشناسی رنگ وجود دارد. که نتایج برخی از آنها در مورد تاثیر رنگ در موضوعهای خاص، به دلیل مشترکات انسانی، مشابه است.
اما این مساله به کل نسبی است. و در مورد آن قطعیتی وجود ندارد، زیرا رنگ در نور و جسم مظروف است. و تاثیر آن به طور کامل به ظرف آن بستگی دارد. به این معنا که تاثیر نور آبی با یک دیوار آبی به خودی خود متفاوت است. در حالی که آنها را میتوان در شرایط و زمان متفاوتی از یک روز ارزیابی کرد.
مساله دیگر این است که شخص مورد آزمایش کیست؟ جنسیت او چیست؟ سن او و مشخصات فیزیولوژیکیاش چیست؟ عقبه و گذشته او چیست؟ از اتفاقات روز آزمایش یا روزهای قبل چه تاثیراتی گرفته است؟ و دهها پرسش دیگر.
حال میبینیم که این آزمایش را میتوان به تعداد بینهایت با تغییر شخص مورد آزمایش، شرایط، زمان، نور، نوع و جنس اجسام در محیط انجام داد. و در نتیجه همیشه نمیتوان گفت یک رنگ خاص، اثری خاص بر روی بیننده میگذارد. یا انتخاب رنگی خاص، نشانی از شخصیت و حالت درونی اوست.
در مورد کودکان نیز همین طور است. بیشتر رنگهایی که انتخاب میکنند، بر اساس واقعیتهای ذهنی آنهاست. در مشاهدات عینی و نقاشیهای مورد بررسی کودکان، بارها دیده شده است که رنگهایی غیرواقعی برای اجسام و عناصر نقاشیهای شان انتخاب میکنند. (مانند لذت بردن کودکی ششساله از انتخاب رنگ قهوهای برای آسمان و ترکیب آن با رنگهای دیگر.) در حالی که این مساله، ارتباط مستقیمی با شخصیت آنها نداشت.
براین اساس نتایج تجربیات حاصل از مشاهدات مولفان، در بررسی برخی از آثار کودکان نشان داد که نظریهها و نتیجهگیریهای روانشناسی رنگ، در مواردی نمیتواند هیچ تناسبی با روحیات آن کودکان داشته باشد. بلکه آنها حتی از «شعور رنگ» بالایی برخوردار بودند. و از ترکیب رنگهای مختلف لذت میبردند.
ارتباط انسان و خط:
تعاریف مختلفی از ابعاد مفهومی_مصداقی از خط و انواع آن وجود دارد. اما در اینجا منظور از خط، اثری است که یک انسان میتواند با یک اثرگذار (مانند مداد) بر روی یک اثرپذیر(مانند کاغذ) بگذارد.
وقتی انسان یک خط رسم میکند، ارتباط او باخط میتواند به مراتب پیچیدهتراز دنیای رنگها باشد. در اینجا
هم این ارتباط به دو دسته تقسیم میشود:
- تاثیرپذیری و دریافت هرچیز از مشاهده خطوط.
- شروع تا پایان رسم خط.
اما در این کتاب، تاکید نویسندگان بر روی ارتباط دوم است، یعنی وقتی خطی رسم میشود، تصمیم ترسیم آن میتواند آگاهانه یا از روی ناخودآگاه باشد. که این مساله آنچنان عجیب نیست.
برای نمونه اگر شخصی در طراحی غیرحرفهای باشد این اتفاق بارها در رسم یک چهره یا یک شکل هندسی ملاحظه میشود. که خطوط رسم شده درست نبوده و این پرسش را در ذهن ایجاد میکند که آیا او آن جسم را نمیدیده؟
در این حالت چه اتفاقی افتاده است؟ در پاسخ به این پرسشها میتوان گفت به علت عدم تجربه ذهن در رسم جسم، مغز تنها خطوط پیشفرض را در دستور کار قرار داده و از محاسبات مغز و دادههای چشم استفاده نکرده که این حالت به طور طبیعی در کودکان بیشتر است. همچنین نقاشی کردن کودکان وقتی به آنها هیچ دستور يا موضوعي القا نمیشود به دو دسته تقسیم میگردد:
- تصمیم به خلق عناصر پیش از اجرا.
در این حالت کودک پیش از آغاز نقاشی تا دقایق اولیه، عناصر نقاشی خود را انتخاب و در ذهنش تصور میکند. و سپس به آن موضوع میدهد. در این مواقع آنها از اتفاقات موثر اخیر ذهن خود (مانند کارتونهای تلویزیونی، فضای حاکم بر خانواده و مانند آنها) تاثیر گرفتهاند. و آنها را تبدیل به نقاشی میکنند.
- تصمیم به خلق عناصر درحین اجرا.
کودکان همواره شکلی را که رسم میکنند باور دارند. هرچند که پیش از کشیدن آن شکل، هیچ ذهنیتی از آن نداشتهاند، بلکه آن شکل، هم زمان با فرایند ترسیم خلق شده است.
در این مواقع آنها سوار بر جریانی هستند که از عوامل موثر یاد شده در دسته اول، به انضمام حرکت ذهن در فضای آزاد تشکیل شده است. و ذهنشان، آنها را تبدیل به خط و رنگ میکند.
این فرایند درست مانند نوار مغز پزشکی است ولی خواندن دقیق چنین نوار مغزی، نیاز به حجم وسیعی محاسبه، تحقیق و پژوهش در گذشته و حال کودک دارد. که در عمل آن را غیرممکن میسازد. اما کمابیش توسط متخصصان روانشناسی کودک در برخی کودکان قابل تشخیص است. البته علائم قابل تشخیص در مورد افراد دسته اول، واضحتر و آسانتر است.
نقاشی کودکان از بعد فرهنگی و اجتماعی:
نظر به وجود تفاوتهای مشهود نقاشی کودکان در حال رشد، این دیدگاه وجود دارد که نوع یادگیری کودکان در شیوه نقاشی آنها تاثیرگذار است. و بنابراین نقاشی کودکان از لحاظ شکلی میتواند برگرفته از فرهنگی خاص باشد.
براین اساس برخی از پژوهشگران در این حوزه هنری معتقدند. علاقهمندی به نقاشی کودك، ربطی به جنبههای زیباییشناسی او ندارد. در این راستا، الاند معتقد است اگر بتوانیم علل تفاوتهای فرهنگی در نقاشی كودك را در جوامع مختلف بررسی کنیم، به الگوها و شکلهایی دست مییابیم که از جنبه زیباییشناسی معیارهای جهانی دارد.
با وجود اینکه به نظر میرسد انگیزه اولیه كودك برای نقاشی، جنبه غریزی برای این فعالیت باشد، هرگز نباید عامل مهم و موثر بعد اجتماعی را در نقاشیهایشان نادیده گرفت. که این مساله میتواند تا حدودی در نقاشیهای آنها ملاحظه شود.
البته منطقی است که برخی از نقاشیهای کودکان را کوششهایی برای برقراری ارتباط او با دیگران بدانیم. که در واقع بخشی از انگیزههای او برای نقاشیکردن محسوب میشود.
همچنین اثرات شرایط محیطی نظیر اتاق و رنگ دیوارهای آن، بالکن، حیاط، سبکهای معماری قدیم یا جدید، میزان استفاده از اماکن عمومی و تفریحی، زندگی در شهرهای بزرگ و پرجمعیت و حتی زندگی در روستا، شرایط خانوادگی و مانند آنها، بر روی واکنشهای كودك و رشد اجتماعی او تاثیر بسزایی دارد.
در تاثیر این عوامل برنقاشی کودکان میتوان گفت کودکان هر اجتماع با توجه به روحیات، فرهنگ و وابستگیهای اجتماعی، سوژههای نقاشی خود را انتخاب و ترسیم میکنند. و مساله مهم آن است که نقاشی کودکان، بازتاب برداشتهای كودك از دنیا اطراف آنها باشد.
خاطرنشان میشود اگر در زندگی کودکان زمینه مساعد برای پرورش و تخیلات آنها وجود نداشته باشد، خلاقیت آنها در سطح ابتدایی میماند. و رشد قابل ملاحظهای نخواهد داشت. در این میان، خانه محلی برای ارضای نیازهای ابتدایی، پرورش استعدادها، خلاقیتها و تخیلات کودک است. و به او کمک میکند تا خود را از لحاظ جنسیت با اولین تجارب اجتماعی و احساسی بشناسد.
از اینرو با مطالعه تحلیلی نقاشی کودکان و بررسیهای محتوایی آثار آنها، میتوان تا حدودی به واقعیات فردی و اجتماعی آنها پی برد.
اصول تفسیرنقاشی کودکان:
روانشناسان بر این باورند در تمام اجزای نقاشی کودکان شامل خطوط، اندازهها و رنگها، رازهایی نهفته است که حاکی از دقت بیش از حد کودکان در تلاش فوقالعاده آنها در هنگام نقاشی است.
البته چیزی که پیش از تفسیر نقاشی کودکان باید مورد توجه قرار گیرد، شرایط و امکانات موجود در دسترس آنهاست. زیرا نوع امکانات، نحوه انتظار از كودك را در برمیگیرد. و بنابراین تفسیر نقاشی کودکان تابع اصول و قواعد مشخصی است.
خطوط در نقاشی کودك به تنهایی و بدون وابستگی به محتوای اثر میتواند بازتابی از حالتهای روحی و روانی او باشد. برای نمونه خطوط باز و بلند نشان از راحتی و خوشحالی، خطوط فشرده و کوتاه حاکی از ضعف عصبی و خطوط کوتاه و ناپیوسته، نشانه خجالتی بودن كودك است.
فضای نقاشی هم یکی از ارکانی است که نشانگر نحوه ارتباط و شيوه واکنش كودك به محیط اطراف است. بهگونهای که بچههای خجالتی و کمرو که اعتماد به نفس پایینتری دارند. به طور معمول ترجیح میدهند از يك كاغذ كوچك یا گوشه یا قسمت محدودی از فضای صفحه استفاده کنند. اما کودکانی که خطخطیهایشان در مرکز کاغذ قرار میگیرد، به طور معمول بر احساساتشان توجه و تمرکز بیشتری دارند.
در ضمن اگر كودك تصوير خودش را در نقاشیها رسم نکند، نشانهای دال برعدم احساس راحتی او در خانواده است. جزییات لباس آدمکها در نقاشی کودك میتواند نشانه هوش و تصویری از ذهن او باشد. که به طور واقعی قابلیت استفاده در تصویرسازی طراحی عملی لباس كودك را داراست. و به نوعی تامینکننده سلیقه او در انتخاب لباس مورد علاقه ذهن او خواهد بود.
برشی از کتاب «طراحی لباس کودک، برگرفته از نقاشی کودکان»
مولفین: وحید محمدی، محمد جانی کبریا
انتشارات کتاب آبان/ سال 1396
این مطلبِ یکتا متعلق به سایت تیتیگل است.
پوشاک بچهگانه، دخترانه، پسرانه|فروشگاه اینترنتی تیتیگل، فروشگاه آنلاین|خرید لباس کودک و نوجوان، ارزان، جنس خوب، باکیفیت|شیک، اسپرت، مجلسی|بهاره، تابستانی، پاییزه، زمستانی|ایرانی، ترک، چینی،تایوانی|پیراهن، کاپشن، شومیز، تیشرت، تاپ، دامن، شلوار کتان و جین، شلوارک، لباس ست، سرهمی، لباس مجلسی، جوراب، جورابشلواری، کیف، کولهپشتی، کفش، لباس زیر، بافت، سرهمی، زیردگمه، پاپوش، صندل، کلاه، عینک، هدبند، گلسر، دستمال گردن، شال، ساسبند، پاپیون، کشمو، ادکلن.
تجربه شخصی من که دادم یک عزیزی نقاشی دخترم رو روی لباسش طراحی کردن البته دو سال قبل،دخترم هیجان زده بود و تاثیر خیلی مثبتی تو کم شدن ترسش از تاریکی داشت از نظر روانی بچه ها نیاز به دیده شدن دارن و شاید این ایده بهشون بیشتر کمک کنه
ممنون از نظرتون