طراحی لباس کودک برگرفته از نقاشی کودکان
بخش اول: نظریات طراحی لباس کودک
طراحی لباس کودک برگرفته از نقاشی آن، ایدهای نو و منحصر به فرد در دنیای طراحی لباس بهشمار میرود. و میتواند یک سبک در طراحی لباس باشد؛ سبکی که دنیای طراحی لباس برای کودکان و حتی دنیای خود آنها را نیز تغییر دهد و ساختارشکن باشد، زیرا کودکان دنیای پیرامون خود را واقعی میبینند. و البته واقعیت از نگاه آنها چیز دیگریست که ما به آن رویاپردازی یا خیال میگوییم.
بر این اساس کوشیدهایم نقاشی کودکان را به لباس تبدیل کنیم و از نگاه خودشان، دنیای واقعی آنها را بر تنشان بسازیم. و این از نظر آنها زیبا خواهد بود، زیرا برای نخستینبار دنیای حقیقی آنها _که تمایلی به باور و لمسش ندارند_ به دنیای واقعی(خیالی) آنها نزدیک میشود…
براین اساس به نظر میرسد بیتوجهی به نقاشی کودکان در این سنین، یکی از عوامل محیطی است که شاید تاثیری منفی بر شخصیت فردی و روابط اجتماعی او در آینده داشته باشد. باید دانست خطوطی که کودکان از دوره اولیه زندگی، یعنی از يكسالگی تا پایان دوران کودکی روی کاغذ میآورند، ناخودآگاه جزو نابترین خطوط در هنرهای تجسمی محسوب میشود، که این مساله زیربنای هنر در دوران طفولیت است.
البته گفته میشود نقاشی هرکودک برای آن که در گروه هنری در نظر گرفته شود باید از خصوصیات کمال و ترکیببندی مناسب برخوردار بوده و در عین حال بیانگر احساس باشد. امروزه در عصر مدرنیته، پیامهایی که يك كودك از تخیلات خود و از طریق نقاشیهایش بیان میکند یا شخصیتهایی که در ذهن خویش خلق میکند میتواند واقعیتهایی از این عصر بیانتها و تعریفی از خلاقیت باشد، که تا حدودی در خودباوری او نقش ایفا میکند.
نخستین نظریهها در مورد نقاشی کودك بر دو دیدگاه استوار بود. دیدگاه نخست اینکه آثاری که کودك در اولین تجربیات تصویرگری خود پدید میآورد واقعگرایانه است، بدین دلیل که اولین چیزهایی که شناخت کودك آن را تجربه میکند واقعی هستند و در ادامه با جریان پرورش و بسط نیروی خیال، توانایی ترسیم تصاویر تخیلی نیز ایجاد میشود.
دیدگاه دوم – ضمن تاکید بر جنبههایی از نقاشی کودك که چندان با اصول واقعگرایی منطبق نیست- با مواردی همچون عدم تناسب اندازهها یا عدم توجه به برخی از علائم معنیدار در تصاویر که نمیتواند واقعیت را جلوه دهد، این اعتقاد را داشتند که در نقاشی کودك، تخیل بر سایر ویژگیهای ذهنی او غلبه دارد.
با این مقدمه از اهمیت موضوع، اولین مطالعات روانشناسان بر روی نقاشی کودکان در قرن بیستم آغاز شد و هنوز اسناد و مدارك مستدلی که بتواند توجه به نقاشی کودکان را پیش از این زمان تایید کند در دسترس نیست، اما این مساله تایید شده که مهمترین عامل توجه به نقاشی کودکان، ناشی از رشد و تکامل علم روانکاوی بوده است.
پژوهشگران یونسکو (۱۹۶۰) طی تحقیقاتی با موضوع ترسیم نقاشی کودکان، آثاری را در دو گروه سنی مختلف در یازده کشور دنیا جمعآوری کردند. نتایج بررسیها نشان داد که نقاشیها از لحاظ شکل و فرم ساختمانها، نوع درختان، گیاهان و اقلیم در کودکان اقصی نقاط دنیا با توجه به نوع اقلیم، نوع آداب و رسوم و نوع فرهنگ متفاوت بوده و این مساله بیانگر برداشت متفاوت کودکان از محیط اطراف و اجتماعشان است.
کوپیتس و کروت (۱۹۶۸) طی تحقیقاتی بر روی مجموعهای از نقاشیهای کودکان دارای شاخصهای هیجانی دریافتند که برخی از آنها را میتوان در ردیف آثار هنری قرار داد. البته کودکان عادی (غیر پریشان) نیز از دیدگاه بسیاری از هنرمندان متنفذ و صاحبنظر، هنر به شمار میآیند و آنها را از لحاظ ظاهری، جالب توجه و بیانگرانه میدانند، به گونهای که تشابهات قابل توجهای بین نوع نقاشی کودکان و برخی از سبکهای هنر سنتی و مدرن وجود دارد.
ماتیوز (۱۹۹۴) معتقد است کودکان از زمان تولد، به طراحی علاقهمند هستند و به طور معمول جذب خطوطی میشوند که تضاد واضح با روشنایی و تاریکی را نشان میدهد که به خصوصیات چهره انسان ارتباط دارد. البته استفاده از رنگ در نقاشی به کودکان این امکان را میدهد که بتوانند اطلاعات موجود در نقاشیهایشان را بزرگ جلوه داده و درکی از رنگ -به ویژه رنگهای روشن (قرمز) یعنی از خجالت سرخ شدن، یا تیره (سیاه) به معنای احساس اندوه و غم- را از خود بروز دهند. کودکان وقتی چنین مهارتهایی را آموختند میتوانند آن را برای مقاصد خود به کار ببرند و سپس با رشد فکری میفهمند که میتوانند با رنگها، سطوح را بپوشانند و آنها را با یکدیگر ترکیب کنند.
ماتیوز در ادامه نتیجه گرفت که علاقه کودکان به لایهلایه کردن رنگها، از تلاشهای اولیه آنها در کشیدن طرح سهبعدی ناشی میشود و سپس با افزایش مهارتهای فردی، کودكان انواع رنگها را کنار یکدیگر قرار میدهند و طرحهای چندتکهای ترسیم میکنند. در نهایت نتایج بررسیها نشان داد که کودکان به طور تدریجی با توانایی به کارگیری رنگ و طراحی در نقاشی میتوانند تصاویری خلق کنند که ویژگیهای یگانهای داشته باشد.
لوگه (۱۹۲۷-۱۹۱۳)، نقاشی را نوعی بازی میداند که گاه به مثابه زبان اوست و گاه به منزله تفکرش؛ یعنی همان فرایندی که خاستگاه زبان، نقاشی و تصویر ذهنی اوست. از نظر او اگرچه کودك در الگوی نقاشیهای خود، هرشکلی را همسان با آن چیز نمیکند اما در فرایند کار او نوعی تقلید و ایجاد همسازی با واقعیت وجود دارد. در همین راستا کرایولا کرایون اظهار میدارد خلاقیت بچهها، هنگامی تقویت میشود که آنها بتوانند آثار هنری بکر خلق کنند. وقتی آنها بدون فکر کردن تصاویر آماده را رنگ میکنند ریشه خلاقیت و توانایی هنری کودکان تضعیف میشود که توجه به این مطلب در آموزش نقاشی کودکان بسیار حائز اهمیت است.
برشی از کتاب «طراحی لباس کودک، برگرفته از نقاشی کودکان»
مولفین: وحید محمدی، محمد جانی کبریا
انتشارات کتاب آبان/ سال 1396
این مطلبِ یکتا متعلق به سایت تیتیگل است.
پوشاک بچهگانه، دخترانه، پسرانه|فروشگاه اینترنتی تیتیگل، فروشگاه آنلاین|خرید لباس کودک و نوجوان، ارزان، جنس خوب، باکیفیت|شیک، اسپرت، مجلسی|بهاره، تابستانی، پاییزه، زمستانی|ایرانی، ترک، چینی،تایوانی|پیراهن، کاپشن، شومیز، تیشرت، تاپ، دامن، شلوار کتان و جین، شلوارک، لباس ست، سرهمی، لباس مجلسی، جوراب، جورابشلواری، کیف، کولهپشتی، کفش، لباس زیر، بافت، سرهمی، زیردگمه، پاپوش، صندل، کلاه، عینک، هدبند، گلسر، دستمال گردن، شال، ساسبند، پاپیون، کشمو، ادکلن.